معنی فارسی scriving

B1

عمل نوشتن، به خصوص در زمینه‌های خلاقانه یا روحی.

The act of writing, often related to creative or reflective processes.

example
معنی(example):

نوشتن می‌تواند برای بسیاری یک فعالیت درمانی باشد.

مثال:

Scriving can be a therapeutic activity for many.

معنی(example):

او متوجه می‌شود که نوشتن به او کمک می‌کند تا افکارش را بیان کند.

مثال:

He finds that scriving helps him express his thoughts.

معنی فارسی کلمه scriving

: معنی scriving به فارسی

عمل نوشتن، به خصوص در زمینه‌های خلاقانه یا روحی.