معنی فارسی scrooped
B1فعل گذشته از 'scroop' به معنای تولید صدای نرم هنگام حرکت.
Past tense of scroop; to have made a soft, scratching sound.
- VERB
example
معنی(example):
کف زیر وزن او صدا کرد.
مثال:
The floor scrooped under his weight.
معنی(example):
او هنگام چرخاندن کاغذ قدیمی صدایی تولید کرد.
مثال:
She scrooped the old paper as she turned it.
معنی فارسی کلمه scrooped
:
فعل گذشته از 'scroop' به معنای تولید صدای نرم هنگام حرکت.