معنی فارسی scruff
B1 /skɹʌf/گردن، به ناحیه پشتی گردن در بعضی از جانوران اطلاق میشود که در برخی حالتها برای گرفتن یا کنترل آنها استفاده میشود.
The loose skin at the back of a pet's neck used for handling or carrying.
- noun
noun
معنی(noun):
Someone with an untidy appearance.
مثال:
That candidate will never get the job: he's a right scruff.
معنی(noun):
Stubble, facial hair (on males).
معنی(noun):
Crust.
معنی(noun):
Scurf.
example
معنی(example):
او گربه را از گردن آن گرفت تا به طور ایمن آن را بلند کند.
مثال:
He grabbed the cat by the scruff to pick it up safely.
معنی(example):
گردن تولهسگ بسیار نرم و پشمالو است.
مثال:
The puppy's scruff is very soft and fluffy.
معنی فارسی کلمه scruff
:
گردن، به ناحیه پشتی گردن در بعضی از جانوران اطلاق میشود که در برخی حالتها برای گرفتن یا کنترل آنها استفاده میشود.