معنی فارسی scruffed
B2به معنای کثیف یا بهم ریخته شدن، معمولاً به شکلی غیررسمی و راحت.
To become dirty or messy, often used in an informal context.
- verb
verb
معنی(verb):
To lift or carry by the scruff.
example
معنی(example):
بعد از بازی، سگ کاملاً کثیف و پر از برگ شده بود.
مثال:
After playing, the dog was all scruffed up with dirt and leaves.
معنی(example):
او در حین نوازش گربه، آرام آن را نوازش کرد.
مثال:
She scruffed the cat gently while petting it.
معنی فارسی کلمه scruffed
:
به معنای کثیف یا بهم ریخته شدن، معمولاً به شکلی غیررسمی و راحت.