معنی فارسی scruffiest
B1پاره‌ترین، به معنی ظاهر نامرتب، کثیف یا غیر مرتب، به ویژه در مورد لباس یا مو.
The most untidy or unkempt in appearance.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Untidy in appearance.
مثال:
A scruffy little dog came scampering down the road.
معنی(adjective):
Scurfy.
example
معنی(example):
او بعد از یک هفته کمپینگ، از همه دوستانش پاره‌تر به نظر می‌رسید.
مثال:
He looked the scruffiest of all his friends after camping for a week.
معنی(example):
پاره‌ترین سگی که در پناهگاه است به یک خانه خوب نیاز دارد.
مثال:
The scruffiest dog at the shelter needs a good home.
معنی فارسی کلمه scruffiest
:
پاره‌ترین، به معنی ظاهر نامرتب، کثیف یا غیر مرتب، به ویژه در مورد لباس یا مو.
