معنی فارسی scufter
B1خیس کردن یا مرطوب کردن چیزی، به ویژه برای آمادهسازی آن برای مراحل بعدی.
To moisten or wet something, especially in preparation for further use.
- VERB
example
معنی(example):
او سعی کرد کاغذ را خیس کند، اما خیلی مرطوب بود.
مثال:
He tried to scufter the paper, but it was too wet.
معنی(example):
شما باید دیوارها را قبل از رنگ کردن خیس کنید.
مثال:
You need to scufter the walls before painting them.
معنی فارسی کلمه scufter
:
خیس کردن یا مرطوب کردن چیزی، به ویژه برای آمادهسازی آن برای مراحل بعدی.