معنی فارسی sculking

B1

عمل پنهانی و آرام حرکت کردن، به‌ویژه به منظور اجتناب از دیده شدن.

The act of moving stealthily, especially to avoid being seen.

example
معنی(example):

آنها در شب در اطراف خانه کمین می‌کردند و دستگیر شدند.

مثال:

They were caught sculking around the house at night.

معنی(example):

پنهان شدن در سایه‌ها می‌تواند خطرناک باشد اگر کسی متوجه شود.

مثال:

Sculking in the shadows can be risky if someone notices.

معنی فارسی کلمه sculking

: معنی sculking به فارسی

عمل پنهانی و آرام حرکت کردن، به‌ویژه به منظور اجتناب از دیده شدن.