معنی فارسی sculpturesquely

B1

به شیوه‌ای که به مجسمه‌سازی شبیه باشد؛ اغلب برای توصیف اشکال و طرح‌هایی که ابعاد و شکل‌های جذاب دارند به کار می‌رود.

In a manner that resembles sculpture; used to describe artistic styles or forms that possess three-dimensional qualities.

example
معنی(example):

ساختمان‌های شهر به صورت مجسمه‌وار طراحی شده بودند که به شخصیت افق شهری افزوده است.

مثال:

The buildings in the city were designed sculpturesquely, adding character to the skyline.

معنی(example):

این هنرمند به صورت مجسمه‌وار نقاشی کرد و سوژه‌هایش را به زندگی آورد.

مثال:

The artist painted sculpturesquely, bringing her subjects to life.

معنی فارسی کلمه sculpturesquely

: معنی sculpturesquely به فارسی

به شیوه‌ای که به مجسمه‌سازی شبیه باشد؛ اغلب برای توصیف اشکال و طرح‌هایی که ابعاد و شکل‌های جذاب دارند به کار می‌رود.