معنی فارسی scumbling
B1اسکمبلینگ، تکنیک نقاشی است که در آن رنگها به صورت لایهای نازک و ناهموار روی یکدیگر کشیده میشوند تا بافت و عمق ایجاد کنند.
A painting technique involving applying a thin, translucent layer of color to create a textured effect.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To apply an opaque glaze to an area of a painting to make it softer or duller.
noun
معنی(noun):
An application of scumbling; an opaque glaze.
example
معنی(example):
هنرمند از تکنیک نقاشی به نام اسکمبلینگ برای افزودن بافت به تابلو استفاده کرد.
مثال:
The artist used scumbling to add texture to the painting.
معنی(example):
اسکمبلینگ میتواند حس عمق را در هنر ایجاد کند.
مثال:
Scumbling can create a sense of depth in art.
معنی فارسی کلمه scumbling
:
اسکمبلینگ، تکنیک نقاشی است که در آن رنگها به صورت لایهای نازک و ناهموار روی یکدیگر کشیده میشوند تا بافت و عمق ایجاد کنند.