معنی فارسی scurrier

B1

کسی یا چیزی که به طور سریع و ناگهانی حرکت می‌کند.

One who moves quickly and hurriedly, often used for small animals.

example
معنی(example):

موش با سرعت به دنبال غذا می‌دوید.

مثال:

The mouse scurrier quickly to find food.

معنی(example):

او متوجه شد که یک موش سریع بر روی زمین حرکت می‌کند.

مثال:

She noticed a scurrier move across the floor.

معنی فارسی کلمه scurrier

: معنی scurrier به فارسی

کسی یا چیزی که به طور سریع و ناگهانی حرکت می‌کند.