معنی فارسی scuttle

B2 /ˈskʌtəl/

فرار کردن یا سریع حرکت کردن به طوری که باعث جلوگیری از کار یا برنامه‌ای شود.

To run away hurriedly; to deliberately sink a ship or to abandon a plan.

noun
معنی(noun):

A container like an open bucket (usually to hold and carry coal).

معنی(noun):

A broad, shallow basket.

معنی(noun):

A dish, platter or a trencher.

example
معنی(example):

آنها مجبور بودند به سرعت از طوفان نزدیک فرار کنند.

مثال:

They had to scuttle away quickly from the approaching storm.

معنی(example):

او سعی کرد برنامه را از بین ببرد اما این برنامه قبلاً در حال اجرا بود.

مثال:

He tried to scuttle the plan, but it was already in motion.

معنی فارسی کلمه scuttle

: معنی scuttle به فارسی

فرار کردن یا سریع حرکت کردن به طوری که باعث جلوگیری از کار یا برنامه‌ای شود.