معنی فارسی sea wall
B2دیوارهای در نزدیکی سواحل که برای محافظت از زمینها در برابر امواج دریا ساخته میشود.
A wall or bank built to prevent the encroachment of the sea.
- noun
noun
معنی(noun):
A coastal defence in the form of a wall or an embankment.
example
معنی(example):
شهر یک دیواره دریا ساخت تا از سیلاب جلوگیری کند.
مثال:
The town built a sea wall to protect against flooding.
معنی(example):
دیواره دریا به کاهش تأثیر طوفان کمک کرد.
مثال:
The sea wall helped reduce the impact of the storm.
معنی فارسی کلمه sea wall
:
دیوارهای در نزدیکی سواحل که برای محافظت از زمینها در برابر امواج دریا ساخته میشود.