معنی فارسی sea-snail

B1

حلزون دریایی، نوعی موجود نرم‌تن با پوسته که معمولاً در آب‌های دریا زندگی می‌کند.

A marine gastropod mollusk with a coiled shell, typically found in ocean environments.

example
معنی(example):

در حین پیاده‌روی در ساحل یک حلزون دریایی پیدا کردم.

مثال:

I found a sea-snail while walking on the beach.

معنی(example):

حلزون‌های دریایی به آرامی بر روی سنگ‌ها حرکت می‌کنند.

مثال:

Sea-snails move slowly along the rocks.

معنی فارسی کلمه sea-snail

: معنی sea-snail به فارسی

حلزون دریایی، نوعی موجود نرم‌تن با پوسته که معمولاً در آب‌های دریا زندگی می‌کند.