معنی فارسی seabed

B1

بستر دریا، سطح کف دریا که شامل سنگ و رسوب است و زیستگاه موجودات دریایی است.

The bottom of a sea or ocean, often covered with sand or rocks.

noun
معنی(noun):

The floor or bottom of the sea or ocean.

example
معنی(example):

زیست‌شناس دریایی موجوداتی را که در بستر دریا زندگی می‌کنند مطالعه کرد.

مثال:

The marine biologist studied creatures that live on the seabed.

معنی(example):

بستر دریا خانه بسیاری از اکوسیستم‌های منحصر به فرد است.

مثال:

The seabed is home to many unique ecosystems.

معنی فارسی کلمه seabed

: معنی seabed به فارسی

بستر دریا، سطح کف دریا که شامل سنگ و رسوب است و زیستگاه موجودات دریایی است.