معنی فارسی seagirt
B2احاطه شده توسط دریا، مخصوصاً بوسیله اقیانوس یا دریا.
Surrounded by the sea, especially by ocean or large bodies of water.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این جزیره با سواحل زیبا احاطه شده است.
مثال:
The island is seagirt by beautiful beaches.
معنی(example):
در سفرمان، سرزمینی احاطه شده با دریا و پر از گنجها پیدا کردیم.
مثال:
In our journey, we found a seagirt land full of treasures.
معنی فارسی کلمه seagirt
:
احاطه شده توسط دریا، مخصوصاً بوسیله اقیانوس یا دریا.