معنی فارسی sealess

B1

بدون فوک، به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن هیچ فوکی دیده نمی‌شود.

Without seals; a term used to describe a condition where seals are absent.

example
معنی(example):

امروز دریا بدون وجود فوک‌ها به نظر بی‌فوک می‌رسید.

مثال:

The ocean seemed sealess today, without a sight of seals.

معنی(example):

ساحل بدون فوک‌ها احساس عجیبی داشت.

مثال:

The beach felt sealess, making it an unusual day.

معنی فارسی کلمه sealess

: معنی sealess به فارسی

بدون فوک، به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن هیچ فوکی دیده نمی‌شود.