معنی فارسی search terms
B1عبارتها یا کلمات کلیدی که افراد برای جستجو در موتورهای جستجو استفاده میکنند.
Words or phrases that users enter into a search engine to find specific content.
- noun
noun
معنی(noun):
The word or phrase that a user searches for, e.g. in a search engine.
example
معنی(example):
وقتی یک وبسایت را بهینهسازی میکنید، باید کلمات کلیدی مرتبط را انتخاب کنید.
مثال:
When you optimize a website, you should choose relevant search terms.
معنی(example):
کاربران معمولا فراموش میکنند که عبارتهای جستجوی خاصی وارد کنند تا آنچه را که نیاز دارند پیدا کنند.
مثال:
Users often forget to enter specific search terms to find what they need.
معنی فارسی کلمه search terms
:
عبارتها یا کلمات کلیدی که افراد برای جستجو در موتورهای جستجو استفاده میکنند.