معنی فارسی seastar
B1نام دیگری برای ستارههای دریایی که در اکوسیستمهای دریایی متفاوت زندگی میکنند.
Another term for sea stars, common marine creatures known for their unique star-like structure.
- noun
noun
معنی(noun):
A starfish (class Asteroidea).
example
معنی(example):
ستاره دریایی به سنگها چسبیده است تا از شسته شدن توسط امواج محافظت شود.
مثال:
The seastar clings to the rocks to avoid being washed away by the waves.
معنی(example):
ما یک ستاره دریایی را در سفر غواصی خود در صخرهی مرجانی دیدیم.
مثال:
We saw a seastar during our snorkeling trip at the coral reef.
معنی فارسی کلمه seastar
:
نام دیگری برای ستارههای دریایی که در اکوسیستمهای دریایی متفاوت زندگی میکنند.