معنی فارسی second wind

B2

دریافت دوباره انرژی یا انگیزه برای ادامه دادن به فعالیت بعد از خستگی.

A renewed burst of energy or strength after a period of fatigue.

noun
معنی(noun):

A renewed feeling of energy after a period of inactivity.

example
معنی(example):

پس از یک استراحت کوتاه، انرژی دوباره گرفتم.

مثال:

After a short break, I got my second wind.

معنی(example):

او در طول ماراتن انرژی دوباره‌ای پیدا کرد.

مثال:

He found his second wind during the marathon.

معنی فارسی کلمه second wind

: معنی second wind به فارسی

دریافت دوباره انرژی یا انگیزه برای ادامه دادن به فعالیت بعد از خستگی.