معنی فارسی sedentariness

B1

وضعیتی که فرد بیشتر وقت خود را در حالت نشسته می‌گذراند و تحرک کمتری دارد

The state of being sedentary; a lifestyle characterized by much sitting and little physical exercise

example
معنی(example):

نشسته زندگی کردن به مشکلات سلامتی متفاوتی مرتبط است.

مثال:

Sedentariness is linked to various health problems.

معنی(example):

افزایش نشسته زندگی کردن در بین نوجوانان نگران کننده است.

مثال:

The rise of sedentariness among teenagers is concerning.

معنی فارسی کلمه sedentariness

: معنی sedentariness به فارسی

وضعیتی که فرد بیشتر وقت خود را در حالت نشسته می‌گذراند و تحرک کمتری دارد