معنی فارسی sedimentate

B1

رسوب دادن، عملی که در آن مواد برای تشکیل لایه‌های جدید به زمین اضافه می‌شوند.

To deposit or cause to deposit sediment.

example
معنی(example):

رودخانه‌ها مواد را در حین حرکت به سمت اقیانوس رسوب می‌دهند.

مثال:

Rivers sedimentate materials as they flow towards the ocean.

معنی(example):

فرایند رسوب دادن در تشکیل اشکال جدید زمین ضروری است.

مثال:

The process to sedimentate is essential in forming new landforms.

معنی فارسی کلمه sedimentate

: معنی sedimentate به فارسی

رسوب دادن، عملی که در آن مواد برای تشکیل لایه‌های جدید به زمین اضافه می‌شوند.