معنی فارسی sedimented
B1به حالتی اطلاق می‌شود که ذرات در ته یک مایع ته‌نشین شده باشند.
Describes something that has settled out of a fluid.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To deposit material as a sediment.
معنی(verb):
To be deposited as a sediment.
adjective
معنی(adjective):
(of a strata) Deposited from sediment
معنی(adjective):
(of a water course) Having much sediment
example
معنی(example):
ذرات در کف ظرف ته‌نشین شدند.
مثال:
The particles were sedimented at the bottom of the container.
معنی(example):
مواد ته‌نشین شده می‌توانند بر کیفیت آب تأثیر بگذارند.
مثال:
Sedimented materials can affect water quality.
معنی فارسی کلمه sedimented
:
به حالتی اطلاق می‌شود که ذرات در ته یک مایع ته‌نشین شده باشند.
