معنی فارسی seethingly

B2

به‌طور خشمگین، به روشی که نشان‌دهنده احساسات شدید و نارضایتی باشد.

In a manner that expresses intense anger or irritation.

example
معنی(example):

او به‌طور خشمگین درباره بی‌عدالتی‌ای که با آن مواجه شده بود صحبت کرد.

مثال:

He spoke seethingly about the injustice he faced.

معنی(example):

او به‌طور خشمگین او را به خاطر اشتباهات بی‌احتیاطش reprimand کرد.

مثال:

She seethingly reprimanded him for his careless mistakes.

معنی فارسی کلمه seethingly

: معنی seethingly به فارسی

به‌طور خشمگین، به روشی که نشان‌دهنده احساسات شدید و نارضایتی باشد.