معنی فارسی seg-ter-quaqui-sex-sab-dom
B1تقسیمبندی فرآیند جداسازی یک کل به قسمتهای کوچکتر است که معمولاً به منظور تجزیه و تحلیل یا هدف قرار دادن بخشهای خاص انجام میشود.
The process of dividing something into smaller parts for purposive reasons such as analysis or targeting.
- OTHER
example
معنی(example):
من دادهها را برای تجزیه و تحلیل بهتر تقسیمبندی میکنم.
مثال:
I will segment the data for better analysis.
معنی(example):
تیم تصمیم گرفت تا مخاطبان را برای بازاریابی هدفمند تقسیمبندی کند.
مثال:
The team decided to segment the audience for targeted marketing.
معنی فارسی کلمه seg-ter-quaqui-sex-sab-dom
:
تقسیمبندی فرآیند جداسازی یک کل به قسمتهای کوچکتر است که معمولاً به منظور تجزیه و تحلیل یا هدف قرار دادن بخشهای خاص انجام میشود.