معنی فارسی seismometric
B2مربوط به اندازهگیری و تحلیل زلزلهها و حرکات زمین.
Relating to the measurement and analysis of seismic waves.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دستگاههای زلزلهسنجی به دانشمندان کمک میکنند تا زلزلهها را نظارت کنند.
مثال:
Seismometric devices help scientists monitor earthquakes.
معنی(example):
دادههای زلزلهسنجی بینشهای ارزشمندی در مورد فعالیت زلزلهای ارائه داد.
مثال:
The seismometric data provided valuable insights into seismic activity.
معنی فارسی کلمه seismometric
:
مربوط به اندازهگیری و تحلیل زلزلهها و حرکات زمین.