معنی فارسی selectiveness
B2انتخابگری، حالتی که در آن افراد یا چیزها با دقت و بر اساس معیار خاصی انتخاب میشوند.
The quality of being selective; the process of choosing carefully.
- noun
noun
معنی(noun):
The state of being selective; discernment.
example
معنی(example):
انتخابگری او در دوستانش به این معنی است که گروهی کوچک اما صمیمی دارد.
مثال:
Her selectiveness in friends means she has a small but close-knit group.
معنی(example):
انتخابگری کمیته، اطمینان میدهد که متقاضیان با کیفیت بالا باشند.
مثال:
The selectiveness of the committee ensures high-quality applicants.
معنی فارسی کلمه selectiveness
:
انتخابگری، حالتی که در آن افراد یا چیزها با دقت و بر اساس معیار خاصی انتخاب میشوند.