معنی فارسی self-alienation
B1بیگانگی با خود، حالتی است که فرد ارتباط خود را با هویت یا احساساتش از دست میدهد.
A feeling of estrangement from oneself, often leading to isolation.
- NOUN
example
معنی(example):
او پس از نقل مکان به یک شهر جدید، احساس بیگانگی با خود کرد.
مثال:
He experienced self-alienation after moving to a new city.
معنی(example):
بیگانگی با خود میتواند به احساسی از تنهایی منجر شود.
مثال:
Self-alienation can lead to a feeling of loneliness.
معنی فارسی کلمه self-alienation
:
بیگانگی با خود، حالتی است که فرد ارتباط خود را با هویت یا احساساتش از دست میدهد.