معنی فارسی self-deprivation
B1خودتبعید، خودداری از چیزهایی که باعث لذت یا راحتی میشوند، برای دستیابی به هدفی خاص.
The act of willingly giving up or denying oneself of certain pleasures or comforts.
- noun
noun
معنی(noun):
A deprivation at one's own initiative.
مثال:
Dieting is self-deprivation.
example
معنی(example):
خودتبعید به معنای ترک چیزهایی است که میخواهید.
مثال:
Self-deprivation means giving up things you want.
معنی(example):
برخی از افراد برای پسانداز پول، خودتبعید را تمرین میکنند.
مثال:
Some people practice self-deprivation to save money.
معنی فارسی کلمه self-deprivation
:
خودتبعید، خودداری از چیزهایی که باعث لذت یا راحتی میشوند، برای دستیابی به هدفی خاص.