معنی فارسی self-justification
B1خودتوجیه، فرآیندی است که در آن فرد سعی میکند رفتار یا تصمیمات خود را توجیه کند تا خود را در بهترین وضعیت نشان دهد.
The act of defending or explaining one's actions or beliefs to oneself
- noun
noun
معنی(noun):
Justification of oneself.
example
معنی(example):
او برای اعمالش هنگام بازجویی یک خودتوجیهی ارائه داد.
مثال:
He offered a self-justification for his actions when questioned.
معنی(example):
خودتوجیه او باعث شد که دیگران نتوانند دیدگاه او را درک کنند.
مثال:
Her self-justification made it difficult for others to understand her perspective.
معنی فارسی کلمه self-justification
:
خودتوجیه، فرآیندی است که در آن فرد سعی میکند رفتار یا تصمیمات خود را توجیه کند تا خود را در بهترین وضعیت نشان دهد.