معنی فارسی selfmovement
B1حرکت خود به معنای توانایی یک موجود زنده یا دستگاه برای حرکت به خودی خود است.
The ability of a living organism or device to move independently.
- NOUN
example
معنی(example):
این ربات برای حرکت خود طراحی شده است.
مثال:
The robot is designed for selfmovement.
معنی(example):
حرکت خود به ورزشکار این امکان را میدهد که بدون کمک حرکت کند.
مثال:
Selfmovement allows the athlete to move freely without assistance.
معنی فارسی کلمه selfmovement
:
حرکت خود به معنای توانایی یک موجود زنده یا دستگاه برای حرکت به خودی خود است.