معنی فارسی semi-derelict

B2

وضعیتی که یک ملک تقریباً متروکه است اما هنوز برخی از آن‌ها قابل استفاده هستند.

A condition describing a property that is almost abandoned but still somewhat usable.

example
معنی(example):

ساختمان نیمه متروکه بود و فقط به تعمیرات جزئی نیاز داشت.

مثال:

The building was semi-derelict, needing only minor repairs.

معنی(example):

این ناحیه چندین ملک نیمه متروکه داشت.

مثال:

The area had several semi-derelict properties.

معنی فارسی کلمه semi-derelict

: معنی semi-derelict به فارسی

وضعیتی که یک ملک تقریباً متروکه است اما هنوز برخی از آن‌ها قابل استفاده هستند.