معنی فارسی semianthropologically

B1

به صورت نیم انسان‌شناسانه، به شیوه‌ای که به تحلیل جزئی‌تری از انسان‌شناسی اشاره دارد.

In a manner that relates to a partial or incomplete analysis of anthropology.

example
معنی(example):

این پروژه به طور نیم انسان‌شناسانه تحلیل شد.

مثال:

The project was analyzed semianthropologically.

معنی(example):

پدیده را به صورت نیم انسان‌شناسانه مشاهده کردیم.

مثال:

We viewed the phenomenon semianthropologically.

معنی فارسی کلمه semianthropologically

: معنی semianthropologically به فارسی

به صورت نیم انسان‌شناسانه، به شیوه‌ای که به تحلیل جزئی‌تری از انسان‌شناسی اشاره دارد.