معنی فارسی semiaperiodic

B1

نیمه‌دوره‌ای، به ویژه در مورد عناصری که بعضاً ویژگی‌های دوره‌ای دارند، اما در تمام مرکزیت وابسته نیستند.

Referring to something that exhibits partial periodicity.

example
معنی(example):

عناصر نیمه‌دوره‌ای به طور کامل در طبیعت دوره‌ای نیستند.

مثال:

The semiaperiodic elements are not fully periodic in nature.

معنی(example):

دانشمندان الگوهای نیمه‌دوره‌ای را در داده‌ها بررسی کردند.

مثال:

Scientists studied the semiaperiodic patterns in the data.

معنی فارسی کلمه semiaperiodic

: معنی semiaperiodic به فارسی

نیمه‌دوره‌ای، به ویژه در مورد عناصری که بعضاً ویژگی‌های دوره‌ای دارند، اما در تمام مرکزیت وابسته نیستند.