معنی فارسی semidiaphanously

B1

به طور نیمه شفاف، حالتی از شفافیت که به صورت کامل نیست.

In a manner that is partially transparent.

example
معنی(example):

پارچه به صورت نیمه شفاف بر روی صندلی آویزان شده بود.

مثال:

The fabric was semidiaphanously draped over the chair.

معنی(example):

اتاقی که به طور نیمه شفاف روشن شده بود، فضایی راحت را ایجاد کرد.

مثال:

The semidiaphanously lit room created a cozy atmosphere.

معنی فارسی کلمه semidiaphanously

: معنی semidiaphanously به فارسی

به طور نیمه شفاف، حالتی از شفافیت که به صورت کامل نیست.