معنی فارسی semidivided
B1نیمتقسیم شده، به حالتی اطلاق میشود که چیزی به صورت جزئی تقسیم یا جدا شده باشد.
Partially divided; not fully separated or distinct.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اتاق به صورت نیمتقسیم شده بود، با دیواری جزئی که دو ناحیه را جدا میکرد.
مثال:
The room was semidivided, with a partial wall separating the two areas.
معنی(example):
توجه او به صورت نیمتقسیم شده بین کتاب و مکالمه بود.
مثال:
Her attention was semidivided between the book and the conversation.
معنی فارسی کلمه semidivided
:
نیمتقسیم شده، به حالتی اطلاق میشود که چیزی به صورت جزئی تقسیم یا جدا شده باشد.