معنی فارسی semierectly

B1

به شیوه‌ای که نه کاملاً ایستاده است و نه کاملاً خوابیده؛ دارای وضعیت تقریبی.

In a partially upright manner; not fully erect.

example
معنی(example):

او به طور نیمه ایستاده روی کاناپه نشسته بود و سعی می‌کرد بیدار بماند.

مثال:

He was sitting semierectly on the couch, trying to stay awake.

معنی(example):

این مجسمه به طور نیمه ایستاده نمایش داده شد تا ویژگی‌های آن به خوبی نمایان شود.

مثال:

The sculpture was displayed semierectly to highlight its features.

معنی فارسی کلمه semierectly

: معنی semierectly به فارسی

به شیوه‌ای که نه کاملاً ایستاده است و نه کاملاً خوابیده؛ دارای وضعیت تقریبی.