معنی فارسی semifasciated

B1

نیمه‌فاسیا شده، به وضعیتی گفته می‌شود که نشان‌دهنده آسیب جزئی است.

A state where fascia is partially affected or strained.

example
معنی(example):

عضله نیمه‌فاسیا شده بود و نشانه‌هایی از کشیدگی جزئی را نشان می‌داد.

مثال:

The muscle was semifasciated, showing signs of partial strain.

معنی(example):

او بعد از تمریناتش احساس نیمه‌فاسیا داشت و نیاز به استراحت داشت.

مثال:

She felt semifasciated after her workout, needing some rest.

معنی فارسی کلمه semifasciated

: معنی semifasciated به فارسی

نیمه‌فاسیا شده، به وضعیتی گفته می‌شود که نشان‌دهنده آسیب جزئی است.