معنی فارسی semihobo

B1

نیمه‌هومو به کسی اطلاق می‌شود که بخشی از زندگی‌اش به شکل بی‌خانمانی یا زندگی غیررسمی است.

Partially living in a transient, drifter lifestyle, without a permanent home.

example
معنی(example):

او یک سبک زندگی نیمه‌هومو دارد و از مکانی به مکان دیگر سفر می‌کند.

مثال:

He lives a semihobo lifestyle, traveling from place to place.

معنی(example):

شخصیت در فیلم به عنوان یک نیمه‌هومو به تصویر کشیده شده است.

مثال:

The character in the movie is portrayed as a semihobo.

معنی فارسی کلمه semihobo

: معنی semihobo به فارسی

نیمه‌هومو به کسی اطلاق می‌شود که بخشی از زندگی‌اش به شکل بی‌خانمانی یا زندگی غیررسمی است.