معنی فارسی semilethal
B1موادی که میتوانند به طور جزئی موجب مرگ شوند، به ویژه در دوزهای بالا.
Substances that can cause partial lethality, especially in high doses.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
(of a trait) lethal to at least half of all affected organisms
example
معنی(example):
این دارو در دوزهای بالا نیمهکشنده در نظر گرفته میشود.
مثال:
The medication is considered semilethal in high doses.
معنی(example):
این سم دارای اثرات نیمهکشنده بر روی برخی موجودات است.
مثال:
The toxin has semilethal effects on certain organisms.
معنی فارسی کلمه semilethal
:
موادی که میتوانند به طور جزئی موجب مرگ شوند، به ویژه در دوزهای بالا.