معنی فارسی semimathematically
B1بهصورت نیمهریاضی، روش یا طریقهای است که از اصول ریاضی به سادهترین شکل برای حل مسائل استفاده میکند.
In a semi-mathematical manner, applying mathematical reasoning in a straightforward and digestible way.
- ADVERB
example
معنی(example):
او مسئله را بهصورت نیمهریاضی حل کرد و اصول پایه را به کار برد.
مثال:
He solved the problem semimathematically, applying basic principles.
معنی(example):
توضیحات او بهطور نیمهریاضی منطقی بود و مراحل لازم را بدون پیچیدگی بیش از حد شرح میداد.
مثال:
Her explanation was semimathematically sound, detailing the necessary steps without overcomplicating.
معنی فارسی کلمه semimathematically
:
بهصورت نیمهریاضی، روش یا طریقهای است که از اصول ریاضی به سادهترین شکل برای حل مسائل استفاده میکند.