معنی فارسی semimildness
B1حالت یا ویژگی که به نیمهملایمی اشاره دارد، نه کاملاً ملایم و نه تند.
The quality of being partially mild; a moderate level of intensity.
- NOUN
example
معنی(example):
ملایمت نیمهمزه آن را برای عموم جذاب کرد.
مثال:
The semimildness of the flavor made it appealing to a wider audience.
معنی(example):
او از ملایمت نیمهتن او در طول بحث قدردانی کرد.
مثال:
He appreciated the semimildness in her tone during the argument.
معنی فارسی کلمه semimildness
:
حالت یا ویژگی که به نیمهملایمی اشاره دارد، نه کاملاً ملایم و نه تند.