معنی فارسی seminess
B1حالت و ویژگیهای نیمه فعالیت یا سرگرمی.
A quality of partial activity or engagement.
- NOUN
example
معنی(example):
سمینار یک نوعی نیمه کارایی داشت.
مثال:
The seminar had a certain seminess about it.
معنی(example):
در توضیحات او نوعی نیمه کارایی وجود داشت که مخاطب را جلب کرد.
مثال:
There was a seminess to his explanation that intrigued the audience.
معنی فارسی کلمه seminess
:
حالت و ویژگیهای نیمه فعالیت یا سرگرمی.