معنی فارسی semioccasionally
B1نیمهگاه، به معنای گاهبهگاه و نه منظم است.
Occasionally but with less frequency than regularly.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور نیمهگاهی در سخنرانیها در آخر هفتهها شرکت میکند.
مثال:
He semioccasionally attends the lectures on weekends.
معنی(example):
آنها در تجمعات خانوادگی به طور نیمهگاهی یکدیگر را میبینند.
مثال:
They see each other semioccasionally at family gatherings.
معنی فارسی کلمه semioccasionally
:
نیمهگاه، به معنای گاهبهگاه و نه منظم است.