معنی فارسی semiological
C2نیمهشناختی، مربوط به تحلیل نشانهها و روابط معنایی در زبان و فرهنگ.
Related to the study of signs and symbols and their use or interpretation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پایاننامه او بر تحلیل نیمهشناختی زبان متمرکز بود.
مثال:
Her thesis focused on the semiological analysis of language.
معنی(example):
آنها از روشهای نیمهشناختی برای تفسیر اثر هنری استفاده کردند.
مثال:
They used semiological methods to interpret the artwork.
معنی فارسی کلمه semiological
:
نیمهشناختی، مربوط به تحلیل نشانهها و روابط معنایی در زبان و فرهنگ.