معنی فارسی semiordinate
B2نیممرتبه، ساختاری در جمله که وابستگی کمتری نسبت به جملههای دیگر دارد.
A grammatical structure that is partially dependent on another.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در دستور زبان، یک جمله نیممرتبه کمتر وابسته از جمله وابسته است.
مثال:
In grammar, a semiordinate clause is less dependent than a subordinate clause.
معنی(example):
او در نوشتن خود از ساختار نیممرتبهای استفاده کرد.
مثال:
She used a semiordinate structure in her writing.
معنی فارسی کلمه semiordinate
:
نیممرتبه، ساختاری در جمله که وابستگی کمتری نسبت به جملههای دیگر دارد.