معنی فارسی semiradicalness
C1کیفیتی که به تغییرات ملایمتر نسبت به تغییرات رادیکال اشاره دارد و معمولاً در مفاهیم نظری یا خلاقانه مورد بحث قرار میگیرد.
The quality of being moderately radical, often discussed in theoretical or creative contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
نیمساختاری این پیشنهاد توسط تمام اعضا مورد تقدیر قرار گرفت.
مثال:
The semiradicalness of the proposal was appreciated by all members.
معنی(example):
نیمساختاری ایدههای او موجب ایجاد یک بحث بارور شد.
مثال:
Her semiradicalness in ideas fostered a productive discussion.
معنی فارسی کلمه semiradicalness
:
کیفیتی که به تغییرات ملایمتر نسبت به تغییرات رادیکال اشاره دارد و معمولاً در مفاهیم نظری یا خلاقانه مورد بحث قرار میگیرد.