معنی فارسی semisolemn
B1به حالتی اشاره دارد که در آن جدیت و غیررسمی بودن با هم ترکیب میشوند.
Partly serious and partly informal; conveying a mixed emotional tone.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سخنرانی دارای لحن نیمهمهم بود که جدیت را با شوخی ترکیب میکرد.
مثال:
The speech had a semisolemn tone, balancing seriousness with light-heartedness.
معنی(example):
نگرش نیمهمهم او بحث را هم محترمانه و هم جذاب کرد.
مثال:
Her semisolemn attitude made the discussion both respectful and engaging.
معنی فارسی کلمه semisolemn
:
به حالتی اشاره دارد که در آن جدیت و غیررسمی بودن با هم ترکیب میشوند.