معنی فارسی semitonally
B1به طرز سمیتونال به استفاده از زیر و بمیهای نزدیک به هم در موسیقی اشاره دارد.
In a manner that relates to the use of semitones in musical context.
- ADVERB
example
معنی(example):
این قطعه به صورت سمیتونال مدولاسیون میکند تا تنش ایجاد کند.
مثال:
The piece modulates semitonally to create tension.
معنی(example):
او ملودی را به صورت سمیتونال بیان کرد تا ظرافتهای احساسی را تأکید کند.
مثال:
She expressed the melody semitonally to emphasize emotional nuances.
معنی فارسی کلمه semitonally
:
به طرز سمیتونال به استفاده از زیر و بمیهای نزدیک به هم در موسیقی اشاره دارد.