معنی فارسی semivoluntary

B1

نیمه‌داوطلبانه به وضعیتی اشاره دارد که در آن شخص به‌طور جزئی تحت فشار یا تاثیر قرار دارد و احساس آزادی کامل نمی‌کند.

Partially voluntary; having elements of both choice and obligation.

example
معنی(example):

شرکت او در باشگاه نیمه‌داوطلبانه بود، زیرا او از دوستانش فشارهایی احساس می‌کرد.

مثال:

His participation in the club was semivoluntary, as he felt some pressure from his friends.

معنی(example):

این درمان نیمه‌داوطلبانه بود و نیاز به اجازه داشت، اما همچنین توصیه‌های قوی از جانب پزشکان نیاز بود.

مثال:

The treatment was semivoluntary, requiring consent but also strong recommendations from doctors.

معنی فارسی کلمه semivoluntary

: معنی semivoluntary به فارسی

نیمه‌داوطلبانه به وضعیتی اشاره دارد که در آن شخص به‌طور جزئی تحت فشار یا تاثیر قرار دارد و احساس آزادی کامل نمی‌کند.