معنی فارسی sensa

B1

سنس، اصطلاحی برای توصیف احساسی قوی و خاص که ناشی از تجربه‌ها یا تحریک حس‌ها است.

A powerful feeling or sensation experienced in response to specific stimuli.

example
معنی(example):

او در کنسرت احساس شادی شدیدی کرد که فقط یک حس بود.

مثال:

She experienced a strong sense of euphoria at the concert, which was pure sensa.

معنی(example):

این نقاشی حسی داشت که سخت می‌توانستیم تعریفش کنیم.

مثال:

The painting gave off a sensa that was hard to define.

معنی فارسی کلمه sensa

: معنی sensa به فارسی

سنس، اصطلاحی برای توصیف احساسی قوی و خاص که ناشی از تجربه‌ها یا تحریک حس‌ها است.